| صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز | ||
|
|
ابوقریب
نظرات شما عزیزان:
آدم البته آ د م نه تنها حرفش نمیاد بلکه از فرط غصه دلش میخواد بمیره قربون دل پر زخم آقام بشم که همه چیرو میبینه ولی هنوز هیچ کاری نمیتونه بکنه این لاشخورا امیدوارم آقا زودتر بیاد و شر این لجن های فاسد حروم زاده رو از زمین کم کنه الهی آمین
.gif){kind=small} پاسخ: گمان نمی کنید ممکنه دلیل وجود همچی صحنه هایی به همون فرهنگی بازمی گرده که بر اساس اون باید منتظر یک نفر باشیم تا بیاد و نجاتمون بده؟؟ یک زورو؟! یا به قول شما یک «آقا»؟؟ برچسب‌ها: فتودردزندان و شکنجه [ جمعه 19 اسفند 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]
|
درباره وبلاگ  چه آسان شعر می‌سراییم و از انسانیت و حقوق بشر و صدها واژه‌ی از تداعی افتاده‌ی رنگین دیگر دم می‌زنیم. اما آن سوتر از دیوار بلند غرورمان، فراموشی‌مان و روزمرّه‌گی‌مان شعرها کشتار می‌شوند. انسانیت و حقوق بشر در گنداب‌ها دست و پا می‌زند و قاموسی به حجم تاریخ دور و نزدیک از واژگان زنده؛ گرد فراموشی می‌گیرد. چه ساده فراموش می‌کنیم مرگ «شعر» در جامه‌ی انسان را.. آری.. از شعرستانیم و از شعر بی‌خبر و از نزدیک‌ترین‌ها چه دورترین.. |
| ||
