آخرین بن بست 
صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز

همیشه راهی هست

ای ناامید آخرین بن بست

جاری کن بیهودگی را

گر به خشمی ز فُحش امید

ور دگر باره تو را میلی به نشخوار است

فراموشت مباد انجام:

همیشه راهی هست..


برچسب‌ها: شعر فارسی
[ پنج شنبه 29 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروّت با دشمنان مدارا


برچسب‌ها: نکته ها
[ دو شنبه 28 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

امروز یکی از دوستا خاطره ای تعریف کرد که همین چند وقت پیش اتفاق افتاده بود:

می گفت یه روز مادرش از توی کوچه میاد تو خونه و می زنه زیر گریه. هر چی بهش میگن چی شده، بنده خدا نمی تونسته جواب بده و بغض راه گلوشو گرفته بوده. آخر سر که بهش اصرار می کنن، اونم می گه همین حالا تو کوچه با یکی از زن های همسایه در مورد گرونی حرف می زدم که صحبت به گرون شدن گوشت کشید. در این وقت یه دختر بچه که ظاهراً از یه محله ی دیگه بوده می پرسه:

- ببخشید خانوم گوشت چیه؟

اینام با تعجب بهش نیگاه می کنن و یکیشون ازش می پرسه:

- چطور تو نمی دونی گوشت چیه؟

بچه م جواب می ده:

- نه آخه بابا همه ش سبزی و گوجه میاره خونه. تا حالا از این چیزا نیاورده نمی دونم چیه..!

بعد مادر دوستمون هم سریع برمی گرده خونه و می زنه زیر گریه..

***

وقتی دوستمون این خاطره رو تعریف کرد مثل هزاران بار دیگه به فکر فرو رفتم که ای خدا:

تو مملکتی که

ذره ذره ی خاکش دُرّ و گوهره،

حجم گازی که داره از اکسیژن بیشتره،

اگه تو حیاط خونتون چاه بزنی بعید نیست که زودتر از آب به نفت برسی،

و غربیا - همون از ما بهتران (!)- با خاویار و پسته و زعفران و فرش و همه ی استعدادهای انسانی ما دارن صفا می کنن و «زندگی» می کنن؛

اون وقت چرا باید

چرا باید

چرا باید دختربچه ای که ایرانیه، شناسنامه ی ایرانی داره، پدر و مادرشم مسلمانن، مثل هزاران کودک دیگه آرزو داره، نیاز داره چون یک «انسانه»؛ این وضعش باشه؟؟؟؟ اون چه خطایی کرده؟؟ اگه آهی از سر حسرتِ یه لقمه غذای خوب، یه دست لباس نو یا یه عروسک قشنگ بکشه؛ این آه دامن چه کسی یا چه کسانی رو می گیره؟؟ پس چرا اون کسا به خودشون نمیان؟؟ چرا؟؟؟

بذارید یه خاطره ی دیگه م تعریف کنم که همین امروز یکی دیگه از دوستا تعریف کرد:

می گفت همین دیروز پریروز جلوی یکی از عابربانکا مردی رو می بینه که ازش می پرسه: یارانه ی این ماه رو دادن یا نه. اینم میگه نه ندادن. اونم می گه ولی یه مبلغی تو حساب هست که بعداً واریز کردن شما رو به خدا واسم بکشید بیرون. - منظورش اون 28تومنی بوده که فعلاً کسی نمی تونه برداشت بکنه - این دوستمون هم بهش می گه ولی این کار انجام شدنی نیست چون دولت خودش این امکان رو نداده و فعلاً نمیشه. مرده هم دلش می گیره و میگه: به خدا الآن چند روزه که ما تو خونمون غیر از نون خشک چیزی واسه خوردن نداریم. اگه امروز نتونم این پول رو برداشت کنم دیگه نمی دونم واسه بچه هام چیکار باید بکنم..

و من باز هم هزاران چرا از خودم پرسیدم و ناراحت شدم و به زمین و زمان فحش دادم و بعــــــــــــــــــــــــد: آهسته فراموش کردم.................!!!!!!


برچسب‌ها: دردنوشته هافقر
[ یک شنبه 27 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

دوستان دورترین!

در این پست جدید، موضوعی قدیمی را مطرح می سازم که بی شک تاریخچه ی آن به دوران نخستین تمدن ها باز می گردد. منظورم شکنجه است. به معنی زجر دادن مجرمین یا متهمین برای تأدیب و یا احیاناً گرفتن اقرار. یکی از سیاه ترین دوران های تاریخ بشر، دوران سده های میانه یا قرون وسطی است. در این دوران تاریکی و وحشت، زعمای کلیسا و آنانی که بر مصدر امور جامعه حاکم بودند؛ با همراهی و مساعدت مبتکران و مخترعین ابزارهایی برای آزار و شکنجه ی زندانیان ساخته و به کار انداختند که نماد کاملی از درنده خویی و درجه ی ستمگری و بی رحمی بشر را به نمایش می گذارند. در پست جدید، به نقل از سایت http://www.download.wwp.ir بعضی از وسایل شکنجه و چگونگی کاربرد آنها از نظر خواهد گذشت. امید است با پرداختن به این زوایای تاریخ و به عبارت دیگر ماهیت بشری، بهتر بتوان کوشید تا جهان بهتری برای زیستن ساخت.


برچسب‌ها: زندان و شکنجه
ادامه مطلب
[ جمعه 25 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

چه زیبا سخن می گوییم آنگاه که قصد داریم اوج انسانیت و فضایل اخلاقی فرهنگمان را به رخ دیگران بکشیم. سخن فردوسی را گواه می آوریم که:

میازار موری که دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است

ولی چون واقعیات را می بینیم؛ حکایت چیز دیگری است و به ناگاه در می یابیم که شعر فردوسی حکایت گر فقر و دردی است که در فرهنگ ما از گذشته های دور ریشه دوانده است.. اکنون سال هاست که بسیاری از حیوانات و جاندارن حیات وحش ایران رخت از این خاک برکشیده اند و نسلشان با شکار بی رویه منقرض گردیده است. وقتی در تاریخ هزاران ساله ی حکومت های این سرزمین، شکار به عنوان یکی از تفریحات و سرگرمی های شاهان و امیران به شمار آمده؛ به روشنی می توان دریافت که دیگر تکلیف باقی مردم چه بوده است:

 

اگر  ز  باغ  رعیت  مَلِک خورد سیبی

بر آورند  غلامان   او  درخت   از   بیخ

به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد

زنند  لشکریانش  هزار  مرغ  به سیخ

  ( باب اول گلستان / حکایت 19 )

 

دیروز شاهی بود و مراسم شکاری، و امروز در عصر جدید قانونی است برای شکار همگانی

در سال 90 مجلس هشتم هدیه ای به حیات وحش ایران بخشید تا صد چندان زندگی جانداران شیرین جان را با تهدید مرگ رو به رو سازد.

 

«دیده بان حقوق حیوانات: شاید به جرآت بتوان گفت صدور مجوز قانونی سلاح شکاری که هدیه مرگبار مجلس هشتم به حیات وحش بود بدترین اتفاق زیست محیطی بود که در سال ۹۰ رخ داد زیرا به اعتقاد کارشناسان محیط زیست این اقدام زمینه‌ساز شکار بی رویه و نابودی همین اندک باقی‌مانده از گونه‌های درخطر انقراض است.

به گزارش مهر، سی ام بهمن ماه سال گذشته آخرین روز از مهلت ۳ ماهه‌ای بود که براساس آن افراد واجد شرایط و دارای اسلحه‌های شکاری غیرمجاز می توانستند در مرکز سلاح و مهمات وزارت دفاع ثبت نام کرده و مجوز سلاح شکاری دریافت کنند.»

منابع خبر و عکس ها:

http://www.tabnak.ir

http://arw.ir

 

 


برچسب‌ها: محیط زیست
[ پنج شنبه 24 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

باز باران

 با ترانه

با گوهر های فراوان

می خورد بر بام خانه

 

من به پشت شيشه تنها

ايستاده :

در گذرها

رودها راه اوفتاده.

 

شاد و خرم

يک دوسه گنجشک پرگو

باز هر دم

می پرند اين سو و آن سو

 

می خورد بر شيشه و در

مشت و سيلی

آسمان امروز ديگر

نيست نيلی

 

يادم آرد روز باران

 گردش يک روز ديرين

خوب و شيرين

توی جنگل های گيلان:

 

کودکی دهساله بودم

شاد و خرم

نرم و نازک

چست و چابک

 

از پرنده

از چرنده

از خزنده

بود جنگل گرم و زنده

 

آسمان آبی چو دريا

يک دو ابر اينجا و آنجا

چون دل من

روز روشن

 

بوی جنگل تازه و تر

همچو می مستی دهنده

بر درختان می زدی پر

هر کجا زيبا پرنده

 

برکه ها آرام و آبی

برگ و گل هر جا نمايان

چتر نيلوفر درخشان

آفتابی

 

سنگ ها از آب جسته

از خزه پوشيده تن را

بس وزغ آنجا نشسته

دمبدم در شور و غوغا

 

رودخانه

با دوصد زيبا ترانه

زير پاهای درختان

چرخ می زد ... چرخ می زد همچو مستان

 

چشمه ها چون شيشه های آفتابی

نرم و خوش در جوش و لرزه

توی آنها سنگ ريزه

سرخ و سبز و زرد و آبی

 

با دوپای کودکانه

می پريدم همچو آهو

می دويدم از سر جو

دور می گشتم زخانه

 

می پراندم سنگ ريزه

تا دهد بر آب لرزه

بهر چاه و بهر چاله

می شکستم کرده خاله

 

می کشانيدم به پايين

شاخه های بيدمشکی

دست من می گشت رنگين

از تمشک سرخ و وحشی

 

می شنيدم از پرنده

داستانهای نهانی

از لب باد وزنده

راز های زندگانی

 

هرچه می ديدم در آنجا

بود دلکش ، بود زيبا

شاد بودم

می سرودم :

 

" روز ! ای روز دلارا !

داده ات خورشيد رخشان

اين چنين رخسار زيبا

ورنه بودی زشت و بی جان !

 

" اين درختان

با همه سبزی و خوبی

گو چه می بودند جز پاهای چوبی

گر نبودی مهر رخشان !

 

" روز ! ای روز دلارا !

گر دلارايی ست ، از خورشيد باشد

ای درخت سبز و زيبا

هرچه زيبايی ست از خورشيد باشد ... "

 

اندک اندک ، رفته رفته ، ابرها گشتند چيره

آسمان گرديده تيره

بسته شد رخساره خورشيد رخشان

ريخت باران ، ريخت باران

 

جنگل از باد گريزان

چرخ ها می زد چو دريا

دانه های گرد باران

پهن می گشتند هر جا

 

برق چون شمشير بران

پاره می کرد ابرها را

تندر ديوانه غران

مشت می زد ابرها را

 

 روی برکه مرغ آبی

از ميانه ، از کناره

با شتابی

چرخ می زد بی شماره

 

گيسوی سيمين مه را

شانه می زد دست باران

باد ها با فوت خوانا

می نمودندش پريشان

 

سبزه در زير درختان

رفته رفته گشت دريا

توی اين دريای جوشان

جنگل وارونه پيدا 

 

بس دلارا بود جنگل

به ! چه زيبا بود جنگل

بس ترانه ، بس فسانه

بس فسانه ، بس ترانه

 

بس گوارا بود باران

وه! چه زيبا بود باران 

می شنيدم اندر اين گوهرفشانی

رازهای جاودانی ،پند های آسمانی

 

" بشنو از من کودک من

پيش چشم مرد فردا

زندگانی - خواه تيره ، خواه روشن -

هست زيبا ، هست زيبا ، هست زيبا ! "



برچسب‌ها: شعر فارسی
[ پنج شنبه 24 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

و آنچه لاجرم به جایی نرسد، فریـــــــــــــــــــــــاد است..

 


 

منابع عکس ها:

تصاویر سوریه 

http://www.iran-emrooz.net

http://www.irangreenvoice.com

تصاویر فلسطین: 

http://www.fararu.com

http://www.rohama.org

http://www.terisr.50webs.com

http://centreofthepsyclone.wordpress.com

http://northshorewoman.blogspot.com


برچسب‌ها: جنگ
[ چهار شنبه 23 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

و آن هنگام که تنم را در گذرگاه های وطنم لبخندزنان به حراج گذاشتم؛ روحم چه غریبانه می گریست..


برچسب‌ها: فتودردفقر
[ سه شنبه 22 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

هنوز نفسی هست با این امید که شاید فریاد رسی هست..


برچسب‌ها: کمدی واژه ها
[ سه شنبه 22 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

کودکی 22 ماهه به نام صدیقه بامری برای پیوند مغز استخوان احتیاج به کمک 7 نفر پلاکت دهنده با گروه خون (AB) منفي دارد. این بیمار و خانواده اش که اهل منطقه محروم دلگان نزدیک ایرانشهر سیستان و بلوچستان هستند، قرار است این عمل را در بیمارستان دکتر شریعتی تهران انجام دهند.

شرایط افراد پلاکت دهنده:
1- مرد باشد
2- سن بالای 18 سال و زیر 50 سال داشته باشد
3- وزن بالای 50 کیلوگرم داشته باشد
4- دارای رگهای خوبی باشد
5- هیچگونه بیماری نداشته باشد


شماره تماس: 09151986091 آقای مهدی بامری


برچسب‌ها: هم گوهران کمک
[ دو شنبه 21 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

در تصاویر زیر می توانید یکی از جاذبه های شگفت انگیز ایران را مشاهده کنید. این تصاویر را که چشم اندازهایی از یک غار دست ساز عظیم را که در جهرم واقع است نشان می دهند؛ یکی از اعضای عزیز وبلاگ به نام خانم مونا ارسال کرده اند که ره آورد سفر خودشان به شهرستان جهرم است. مدیریت وبلاگ دورترین، از ایشان کمال تشکر و سپاسگزاری را دارد. مونا جان همراه با تصاویر ارسالی، ضمناً توضیحاتی نیز به نقل از یکی از منابع خبری در مورد این غار ارائه کرده اند که قسمتی از آن بدین قرار است:

« غار سنگ شکنان جهرم درجنوب غربی شهرستان جهرم در استان فارس،عظیم، دست ساز و دیدنی است. عده ای سنگ تراش این غار را بوجود آورده اند و حدود ۱۵۰ سال قدمت دارد. این غار حدود ۲۰ هزار متر مربع با ارتفاع متوسط سه متر است.سنگ تراشان جهرمی، با تیشه ی سنگ شکن جاذبه ای زیبا را خلق کرده اند که به یکی از بزرگترین غارهای دست ساز جهان معروف است. سنگ شکنان هنگام برداشت سنگ برای جلوگیری از تخریب غار بعد از چند متر پیشروی، ستون هایی به جا گذاشته اند که این امر زیبایی آن را دو چندان کرده است. فاصله ی غار سنگ تراشان تا مشهد جهرم سه کیلومتر و تا مرکز استان فارس ۱۸۵ کیلومتراست. اکنون مطالعات ژئوتکنیک و مقاوم سازی غار سنگ شکنان جهرم و نقشه برداری آن توسط دانشگاه صنعتی شیراز در حال اجراست. »



 

 


برچسب‌ها: طبیعت
ادامه مطلب
[ دو شنبه 21 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

اینکه از هر طرف که بروی به دیوارهای دیدنی و نادیدنی برخورد کنی،

اینکه آزادی و گستردگی دریا را فرا چشم آری ولی سهم تو از آن فقط اندکی جنبیدن باشد،

اینکه تنفس کنی در فضایی که آکنده از بازدم های مسموم خود و همچون خودان دیگر است

و اینکه محکوم باشی به تکرار و تکرار و تکرار..

ای دوست!

من اینسان زیستن را زندگی آکواریومی نامیده ام!


برچسب‌ها: کمدی واژه ها
[ یک شنبه 20 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

می گویند: تاریخی درخشان داریم.

می گویند: پاک دین بوده ایم(پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک).

می گویند: بزرگان بسیار داشته ایم(کوروش، داریوش و...).

می گویند: شاهنامه حکایت گذشته ی درخشان این سرزمین است.

می گویند: حافظ و سعدی و مولوی و خیام و رودکی و صائب و عطار و... نمادهای فرهنگ روشن و افتخارآمیز ما هستند.

می گویند: آریایی نژاد هستیم.

و چه بسیار می گویند و می گویند و می گویند....

و خِرَد من می گوید:

- تاریخ را به تاریخ واگذاریم. اکنون چیستیم و کیستیم؟

- اگر پاک دین می بودیم و دارای پندار و گفتار و کردار نیک؛ دیگر چه نیازی بود که زرتشت این سه را فریاد زند و ما را بدانها دعوت کند؟

- بزرگان ما دلیل بر بزرگ بودن ما - چه در گذشته و چه در حال- نیستند. اگر داریوش از خدا خواست که سرزمین ایران را از گزند دروغ و خشکسالی و دشمن نگاه دارد؛ شاید بدان دلیل بود که در روزگار خود از این سه به تنگ آمده بود. (به یاد آوریم دوران جنگ های چند ساله ی آغاز فرمانروایی اش با دشمنان گوناگون و دوران بردیای دروغین را)

- از زاویه ای دیگر شاهنامه را بیان آرزوهای به خاک رفته ی اندیشمندان این سرزمین و توصیف آرمانشهر آنها ببینیم که اگر ما همان بودیم که در آن کتاب درج است؛ بی تردید امروزمان نیز بسی شکوهمند و موجب فخر بر جهان بود.

- حافظ و سعدی و مولوی و دیگران را نماد و نمونه ی به تنگ آمدگان از دنائت و فلاکت فرهنگی هم عصران بدان نه نماد و نمونه ی فرهنگ روشن و افتخارآمیزمان که چنان درمانده شدند که یا همچون مولوی به امید نجات، دست به ارشاد و هدایت فرهنگی مردم پرداختند:

 

اینکه می گویم به قدر فهم توست/مردم اندر حسرت فهم درست

«مولوی»

 

و یا همانند حافظ نومید از فرجام هرگونه ارشاد، پناه به می و غزل های کِرِخ کننده بردند که شاید دمی از اندوه خویش بکاهند و از آن بیاسایند:

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی/ دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی/ آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست/ عالمی دیگر بباید ساخت و ز نو آدمی..

«حافظ»

- آیا اگر اروپاییان از نژاد آریایی نبودند و یا خویش را از این نژاد نمی دانستند؛ آنگاه ما نیز چنین شناسنامه ای برای خود می ساختیم؟ آیا دم زدن از آریایی نژاد بودن، در دنیای امروز می تواند برای ما سخنی که ارزش گفتن داشته باشد؛ به حساب آید؟ چرا پس از هفت قرن هنوز درس سعدی را نیاموخته ایم که:

هنر آور اگر داری نه گوهر/ که گل از خار است و ابراهیم از آزر

- پس خود نگوییم دیگر و نگذاریم که دیگران نیز بگویند و بیش از این بر طبل توخالی ما چنین بودیم و چنان، نکوبیم و با تریاک این سخنان افیونی، صد چندان نشئه و سرمست نگردیم و دردهایمان را از یاد نبریم.

هم میهن! هم گوهر! هم درد!

نیک می دانم که دشوار است این جراحی و سخت گران است شنفتن این سخنان چون بت های ذهنمان را در هم می شکنند. ولی چاره ای نیست. راه گریز دیگری برای درمان نیست. با اندیشه های آرامبخش و فلسفه های مخدّر، بیماری ما علاج نمی شود.

باید بپذیریم که بیماریم.

اعتراف کنیم که درمانده ایم.

و قبول کنیم گرچه دشوار است ولی سخت درست می نماید که:

گندم از گندم بروید جو ز جو 

و این یعنی اکنون حاصل گذشته است. اگر امروز طوفان درو می کنیم بدان علت است که باد کاشته ایم

و طوفان درو خواهیم کرد اگر اکنون نیز همچنان باد بکاریم.. 


برچسب‌ها: نقد
[ یک شنبه 19 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد/شعری بخوان که با او رطل گران توان زد

ره خنه یه ک له سه ر ناوه روکی گورانی کوردی له گه ل ئاماژه بو وت و ویژی ئه م دواییانه ی ناسری ره زازی و ده نگی ئه مریکا

له سه ره تای سالی نوی و نه وروزدا، به ریوه به ری یه کیک له به رنامه کانی VOA به شه وق و زه وقیکی ته واو واده ی وت و ویژیکی دا که بریار بوو چه ن خوله کیکی دیکه، ده س پی بکا. دیاره هه موو بینه رانیش موشتاقی بوون که بزانن داخو ئه و که سه وا بریاره له گه لیدا بدوین کی یه. به باشی ده کرا له روومه تی موجری دا راده ی هه ستی خوشه ویستی و لایه نگری ئه و سه باره ت به و میوانه، ببینری. له پاش هه ندی ده ساو ده س کردن، میوانه که ی ناساند و گوتی ئه و که سیک نیه جگه هونه رمه ند و گورانی بیژی گه وره ی کورد ناسری ره زازی. بی شک ده کری داوه ری بکه ین که له پاش ئه م ناساندنه؛ چ زه وق و خوشی و شادییک که وتووه ته ناو کورده کان و سه رجه م لایه نگرانی ئه و هونه رمه نده. له وانه یه که موجری به رنامه که ش واته سیامه کی دیهقانپوور، یان بوخوی کورد بی و یا هوگرییکی تایبه تی به کورد و گورانی کوردی ببی که له هه ر حال دا جیگه ی شادی و ره زامه ندیه. ده م به ده میش رایده گه یاند که گوایا ناسری ره زازی تازه کونسیرتیکی خوی له هه ولیر کوتایی پی هیناوه و زور سپاسی ده کرد که ئه و هونه رمه نده ئه و هه له ی بو ئه و وت و ویژه ره خساندووه. تیکرا، هه م به هوی که سایه تی و خوشه ویستی تایبه تی کاک ناسر و هه م به هوی هه ستی موجری، بینه رانیش –یه کیان خوم بو وینه- هینده ی دیکه موشتاقی دیتنی وت و ویژه که بوون. به لام.... به لام به داخه وه وت و ویژه که وا به ریوه چوو که بوو به هه وینی ئه م ره خنه یه. ئه لبه ت من نامه وی به وردی هه موو لایه نه کانی ئه و وت و ویژه بده مه به ر نشته ری رخنه. بو وینه: شیوه ی قسه کردنی هونه رمه ند و چونیه تی به کارهینانی وشه و زاراوه ی فارسی که به داخه وه، هیچ شیوازیکی باشی نه بوو. (کاک ناسر ده کرا که کاتی وت و ویژه که دابنی بو ده رفه تیکی گونجاوتر که ئاماده گییکی ته واوی هه بی و یان ئه گه ر فارسی نه ده زانی، زور ره حه ت و ساکار داوای وه رگیر بکا) به لام ئه و خاله ی که بوو به هوی نووسینی ئه م ده قه؛ بابه تیک بوو که له کاتی وه رگیرانی ناوه روکی گورانیه کانی ناسری ره زازی هاته ئاراوه. به رای نووسه ری ئه م ده قه، به ریز ناسری ره زازی و سه رجه م گورانی بیژانی کورد، ئه گه ر هه تاکوو ئیستا وردی ناوه روکی گورانی و سترانی کوردی نه بوونه ته وه؛ بوی هه یه که چاویکی تر له م وت و ویژه  بکه ن و توزیک تی بفکرن که :

 


برچسب‌ها: نقد
ادامه مطلب
[ شنبه 19 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

آنها:

شرکت معماری ایتالیایی "استفانو بوئری" در تلاشی برای ترکیب معماری شهری و بافت گیاهی، پروژه ای برای ایجاد جنگلهای عمودی ارائه کرده است.

این شرکت مدلی را ارائه کرده است که به واسطه آن و با ایجاد جنگلهایی که به سوی آسمان رشد می کنند، می توان به احیای جنگلها و طبیعت محیطهای شهری پرداخت.
به گفته این شرکت معماری، جنگلهای عمودی ابزارهایی برای احیای زیست محیطی شهرهای کنونی اروپا به شمار می روند. شهر میلان اولین شهر در ایتالیا خواهد بود که چنین جنگلهایی در آن احداث خواهد شد.     
این جنگلها به همراه دو برج مسکونی که در حال حاضر نقشه ساخت آنها ارائه شده به وجود خواهند آمد. این برجها به ارتفاع 110 و 76 متر زیستگاه بیش از 900 درخت خواهد بود و همچنین تعداد زیادی از انواع گلها و بوته ها نیز در این برجها کاشته خواهند شد.
ایده اصلی این است که در صورت حذف شدن ساختمان برجها و به جا ماندن درختان، تعداد درختها با تعدادی که برای خلق یک جنگل کامل بر روی زمین به آن نیاز است برابری کند. به این شکل مهندسان در نظر دارند جنگلی به وسعت 10 هزار متر مربع را به صورت عمودی و در میان شهر بنا کنند.          
این پروژه در عین حال می تواند در پاکسازی هوای شهرها نیز تاثیرگذار باشد، زیرا گیاهان عامل ایجاد رطوبت، جاذب
CO2 و ذرات غبار و تولید اکسیژن هستند، ویژگی هایی که می تواند شرایط زندگی را برای ساکنان شهرها و برجها بهبود ببخشد، همچنین درختها مانند یک چتر می توانند از ورود تشعشعات مضر نور خورشید به داخل جلوگیری کنند.
در این برجها سیستم آبیاری و تصفیه کار گذاشته خواهند شد تا آب آلوده را تصفیه کرده و مقادیر مناسبی از آن را به پای درختان جنگل بریزد. همچنین در این برجها از سلولهای خورشیدی برای تامین انرژی پاک و خودکفا شدن برجها از نظر انرژی استفاده خواهد شد.
بر اساس گزارش گیزمگ، ساخت این برجها 87.5 میلیون دلار هزینه در بر خواهد داشت و تکمیل آنها مرحله اول از پروژه ای خواهد بود که در پایان آن باید کمربندی سبز از پوشش گیاهی به دور شهر میلان ایجاد شده باشد:

http://www.hitna.ir:منبع


 ما:

 


برچسب‌ها: آنها و ما
[ یک شنبه 13 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

آنها:

خاموش و بی ادعا چنین آغاز کرده اند  هزاره ی سوم را..

 


و ما نیز چنین:

 

 


برچسب‌ها: ما و آنها
[ یک شنبه 13 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

زاهد نکند گنه که قهّاری تو

ما غرق گناهیم که غفّاری تو

او قهّارت خواند و ما غفّارت

آیا به کدام نام خوش داری تو؟

 

[ یک شنبه 13 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

سکوت

 سرشار از سخنان ناگفته است
و حرکات نا کرده
اعتراف به عشق های نهان
و شگفتی های بر زبان نیامده..

 


برچسب‌ها: نکته هاکمدی واژه ها
[ جمعه 11 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

به سال ها خشک سالی است در این دیار

دریغ از قطره اشکی از آسمان و هم گوهران دور..

منبع: نامعلوم


برچسب‌ها: فقرتبعیضفتودرد
[ پنج شنبه 10 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

نوشته ی مختصر زیر را به نقل از یکی از سایت های اینترنت که متأسفانه اسمش یادم نیست؛ قرار داده ام. مطلبی است درباره ی معنی بعضی از اسامی عربی. من خود شخصاً صحت مندرجات ان را تحقیق نموده و با اعمال برخی اصلاحات جزئی، تأیید می نمایم. این اصلاحات جزئی مربوط اند به:

 -1 این نکته که اسامی یاد شده بعضاً دارای برخی معناهای دیگر نیز می باشند.


-2  چند مورد دیگر را نیز خود بدانها افزوده ام.

امید است این نقد کوتاه نیز تلنگری باشد بر ما تا در اصرار بر عادت دیرینه ای که در نام گذاری فرزندانمان با اسامی مهجور و غالباً از نظر معنا ضعیف عربی داشته ایم؛ اندکی بیشتر تأمل نموده و دقیق تر شویم..


  تا به حال به معنی اسم های عربی که ما ایرانی ها روی فرزندانمان میگذاریم اندیشیده اید؟؟؟ خوب است که قبل از انتخاب اسم..معنی آن را بفهمیم.   
طبق آمار ثبت احوال ایران سالانه هزاران کودک غلامرضا- غلام عباس- غلامحسن -غلامعلی و غلامحسین نامیده میشوند.       
هرگز یک عرب را نمی بینید که اورا غلام بنامند! اعراب معنی غلام را میدانند. غلام از ریشه غلم می آید که به معنای بهره وری جنسی است! و غلام به پسربچه هایی می گفتند که اعراب از آنها استفاده جنسی می نموده اند! بغلط به ما گفته بودند که غلام یعنی نوکر. درصورتیکه درزبان عربی نوکر را خادم میگویند! غلام وکنیز همطرازند!! از کنیزان و غلام بچه ها بهره جنسی می برده اند !!
نامهای دیگری چون کلبعلی، کلبحسین و غیره نیز رایج است- کلب یعنی سگ و کلب علی یعنی سگ علی و سگ حسین و غیره  
معنی برخی دیگر از اسامی عربی:          
بیشتر این لغت ها را در
واژه نامه دهخدا دیدم و معنی آنها درست بود اگر شما هم شک دارین میتونید برین واژه نامه ببینین

 کلثوم: مرد یا زن خیکی (دارای صورت پر گوشت(

خدیجه: مؤنث خدیج به معنی سقط جنین شتر

بتول: زن دوشیزه که از مردان رغبت و حاجت خود بریده باشد

رقیه: یکی از معانی آن بندگی کردن و غلامی نمودن است البته با کسر ر

عذرا: زنی که همیشه باکره بماند

جعفر: جوی کوچک

ذبیح: حیوانی که گلویش را ببرند. گلو بریده .

عثمان: بچه ی مار یا اژدها .

صغری: کوچک

اصغر نیز از همین خانواده و ازریشه صغرا است، به معنای کوچکتر!

حفصه: شیر، مرغ خانگی، کرکس

فاطمه: از شیر گرفته شده

 زینب: بددل، ترسو
 

اکنون این اسامی را مقایسه کنید با معنی اسمهای ایرانی:

منوچهر : کسي که چهره بهشتي دارد

دلارام : مایه آرامش دل

بهرام : پيروز

سهیلا: نورانی ترین ستاره

بهروز : خوشبخت

پروين :ستارگان درخشان

پوران : یادگار

روشن: نور

نوشا : گوارا و شيرين

مرجان : جان من - گلی دریایی

مینو : بهشت

رکسان : روشن

پریسا : همچون پری


برچسب‌ها: نقد
[ پنج شنبه 9 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

دوستان و همراهان دورترین!

شوربختانه از دیروز هشتم فروردین، پخش موزیک وبلاگ با مشکل مواجه شده است که خواهم کوشید به زودی آن را برطرف سازم. امید است با ما بمانید..

[ چهار شنبه 9 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

 

« زن همسایه تنش را می فروشد من کتاب های قدیمی ام را..

بین ما فاصله زیاد نیست... هر دو مجبوریم.. »

 چه کسی این را گفته نمی دانم. ولی می دانم که این قانونِ نانوشته ی بازار امروز زندگی، در این دیار است..

 


برچسب‌ها: کمدی واژه ها
[ چهار شنبه 9 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

جای دیگر: موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده می‌شود

ایران: موفقیت مدیر سنجیده نمی‌شود، خود مدیر بودن نشانه موفقیت است 

 
جای دیگر: مدیران بعضی وقتها استعفا می‌دهند 

ایران: عشق به خدمت مانع از استعفا می‌شود    

  

جای دیگر:افراد از مشاغل پایین شروع می‌کنند و به تدریج ممکن است مدیر شوند

ایران: افراد مادرزادی مدیر هستند و اولین شغلشان در بیست سالگی مدیریت بزرگترین‌های کشور است

 

  جای دیگر:برای یک پست مدیریت، دنبال مدیر می‌گردند

ایران: برای یک فرد، دنبال پست مدیریت می‌گردند و در صورت لزوم این پست ساخته می‌شود

 

جای دیگر:یک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدیر شود

ایران: یک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالیکه مدیرش سه بار عوض شده

 

جای دیگر: اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مدیریت می‌کنند

ایران: اگر بخواهند از کسی هیچ استفاده‌ای نکنند، او را مشاور مدیریت می‌کنند


جای دیگر: اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی می‌کند و حتی ممکن است محاکمه شود

ایران: اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدیر می‌شود و پست مدیریت جدید می‌گیرد

 

جای دیگر: مدیران به صورت مستقل استخدام و برکنار می‌شوند، ولی به صورت گروهی و هماهنگ کار می‌کنند 

ایران: مدیران به صورت مستقل و غیرهماهنگ کارمی‌کنند، ولی به صورت گروهی استخدام و برکنار می‌شوند

  

جای دیگر: برای استخدام مدیر، در روزنامه آگهی می‌دهند و با برخی مصاحبه می‌کنند

ایران: برای استخدام مدیر، به فرد مورد نظر تلفن می‌کنند

 

جای دیگر: زمان پایان کار یک مدیر و شروع کار مدیر بعدی از قبل مشخص است

ایران: مدیران در همان روز حکم مدیریت یا برکناریشان را می‌گیرند

 

جای دیگر: همه می‌دانند درآمد قانونی یک مدیر زیاد است

ایران: مدیران انسان‌های ساده زیستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد

 

جای دیگر: برای مدیریت، سابقه کار مفید و لیاقت لازم است

ایران: برای مدیریت، مورد اعتماد بودن کفایت می‌کند

 

جای دیگر: مدیر فعال‌ترین فرد سازمان است با مشغله فراوان

ایران: مدیر کم کارترین فرد سازمان است با مشاغل فراوان

 

منبع:http://majidkeramati.persianblog.ir


برچسب‌ها: نکته هانقدآنها و ما
[ سه شنبه 8 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

گاهی چنان تنهایم که سایه ام شبیه خدا می شود..


برچسب‌ها: کمدی واژه ها
[ سه شنبه 8 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

مرا به زور به جهان کشاندید و یا شاید هم در نتیجه ی اشتباهی و هوسی زودگذر..

 ولی چرا چرا چرا اکنون چنین مجازاتم می کنید؟؟
«آیا بر فراز آسمان کس نیست؟؟»

 

یک وکیل دادگستری گفت: اگر والدین به منظور حفاظت از کودک، او را مورد تنبیه قرار دهند عمل آنها جرم محسوب نمی‌شود به شرطی که از حد متعارف در قانون مجازات اسلامی عبور نکند.

 

كودك‌ آزاري‌ طبق‌ تعريف‌ سازمان‌ بهداشت‌ جهاني‌ عبارت‌ است‌ از: " آسيب‌ يا تهديد سلامت‌ جسم‌ و روان‌ و يا سعادت‌ و رفاه‌ و بهزيستي‌ كودك‌ به‌ دست‌ والدين‌ يا افرادي‌ كه‌ نسبت‌ به‌ او مسئول‌ هستند. اما در اصطلاح‌ متخصصين‌ امر، هرگونه‌ آسيب‌ جسمي‌ يا رواني‌ و سوء استفادة‌ ی جنسي‌ يا بهره‌كشي‌ و عدم‌ رسيدگي‌ به‌ نيازهاي‌ اساسي‌ افراد زير ۱۸ سال‌ توسط‌ افراد ديگر، كودك‌ آزاري‌ تلقي‌ مي‌شود ."

 

 


منابع بعضی از عکس ها:

http://fa.azadnegar.com

http://anjomanhoqooq.blogfa.com


برچسب‌ها: کودک آزاریفتودرد
[ سه شنبه 7 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

بدون شرح!

 

کدام یک آرزویی برای بیداری ندارند؟

 

و آنگاه که دندان هایت گاز می زنند لقمه را به دورترینان بیندیش..

 

 

هم این بازی است، هم آن بازی است و هم تمام زندگی..


برچسب‌ها: فقرفتودردتبعیض نژادی
[ دو شنبه 7 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

درباره وبلاگ

چه آسان شعر می‌سراییم و از انسانیت و حقوق بشر و صدها واژه‌ی از تداعی افتاده‌ی رنگین دیگر دم می‌زنیم. اما آن سوتر از دیوار بلند غرورمان، فراموشی‌مان و روزمرّه‌گی‌مان شعرها کشتار می‌شوند. انسانیت و حقوق بشر در گنداب‌ها دست و پا می‌زند و قاموسی به حجم تاریخ دور و نزدیک از واژگان زنده؛ گرد فراموشی می‌گیرد. چه ساده فراموش می‌کنیم مرگ «شعر» در جامه‌ی انسان را.. آری.. از شعرستانیم و از شعر بی‌خبر و از نزدیک‌ترین‌ها چه دورترین..
امکانات وب