کو نگارم(شعر از ش ش شب) 
صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز

باز باران با ترانه

 باز اندوه زمانه

با هزاران آه و افسوس

می خورد بر بام خانه

یادم آرد روزگاران

گردشی در نوبهاران  

در چمن، در جوکناران

آرزوهای جوانی

شور و شوق زندگانی

باز هم مرغ خیالم می کشد پر تا کران ها

می رود تا آسمان ها

آه از این حال زارم

ابرها در سینه دارم

با که گویم درد دل را

چون نگارم؟

کو نگارم

تا که با او آشیانی سازم اندر دورها

در ابر و مه در کوهساران، باد و باران

تا که رقصم همچو گل

همچو نسیم از شورها

اینک ولی خواهم ببارم

اشک خونینی ز چشمم از فراقش

آخر خدایا کو نگارم؟ کو نگارم؟ 


                                  90/10/4

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها: شعر فارسی
[ دو شنبه 10 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

درباره وبلاگ

چه آسان شعر می‌سراییم و از انسانیت و حقوق بشر و صدها واژه‌ی از تداعی افتاده‌ی رنگین دیگر دم می‌زنیم. اما آن سوتر از دیوار بلند غرورمان، فراموشی‌مان و روزمرّه‌گی‌مان شعرها کشتار می‌شوند. انسانیت و حقوق بشر در گنداب‌ها دست و پا می‌زند و قاموسی به حجم تاریخ دور و نزدیک از واژگان زنده؛ گرد فراموشی می‌گیرد. چه ساده فراموش می‌کنیم مرگ «شعر» در جامه‌ی انسان را.. آری.. از شعرستانیم و از شعر بی‌خبر و از نزدیک‌ترین‌ها چه دورترین..
امکانات وب