پرنده های قفسی - از مسعود فردمنش 
صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز

پرنده های قفسی

عادت دارن به بی کسی

 

عمرشونو کنج قفس

سر می کنن بی هم نفس
                           

نمی دونن سفر چیه

عاشق در به در کیه

هر کی بریزه شاه دونه

فکر می کنن خداشونه

یه عمره بی حبیبن با آسمون غریبن

این همه نعمت اما همیشه بی نصیبن

 

چه می دونن به چی میگن ستاره

چه می دونن دنیا کیا بهاره

چه می دونن عاشق میشه چه آسون

پرنده زیر بارون

تو آسمون ندیدن خورشید چه نوری داره

چشمه ی کوه مشرق چه راه دوری داره

فرقی نداره وقتی ندونی و نبینی

غصّه ت می گیره وقتی می دونی و می بینی



منابع: 

daftarkhaterat2011.blogfa.com

http://loverman20.mihanblog.com

birjand-kaftar.blogfa.com

data.polygon.vn

esteghlali.com

talae.persianblog.ir

http://www.shia-news.com

http://padidee.blogfa.com



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها: شعر فارسیمحیط زیستفقرتبعیض
[ دو شنبه 19 تير 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

درباره وبلاگ

چه آسان شعر می‌سراییم و از انسانیت و حقوق بشر و صدها واژه‌ی از تداعی افتاده‌ی رنگین دیگر دم می‌زنیم. اما آن سوتر از دیوار بلند غرورمان، فراموشی‌مان و روزمرّه‌گی‌مان شعرها کشتار می‌شوند. انسانیت و حقوق بشر در گنداب‌ها دست و پا می‌زند و قاموسی به حجم تاریخ دور و نزدیک از واژگان زنده؛ گرد فراموشی می‌گیرد. چه ساده فراموش می‌کنیم مرگ «شعر» در جامه‌ی انسان را.. آری.. از شعرستانیم و از شعر بی‌خبر و از نزدیک‌ترین‌ها چه دورترین..
امکانات وب