جوراب نجابت(شعری از نمی دانم چه کسی!) 
صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز

جورابِ نجابتم را پایین کشید
سینه بندِ هرزگیم را باز کرد
و در بستری که گناه برایم بی تفاوت شده
بر پیکرم لغزید ……
 


و تو، نمی دانی
که لحظه لحظۀ عصیان شهوتش را
تنها با یک تصور تاب آوردم …….

 

جورابِ نجابتم را بالا کشیدم
سینه بندِ هرزگیم را بستم
و چه خوب است که
غذایِ گرم می خورد امشب کودکِ بیمارم ….



نظرات شما عزیزان:

الی
ساعت12:50---24 بهمن 1399
این شعر از الهام مسائلی است که متاسفانه توسط خانمی به اسم روناک شریفیان دزدیده و در فضای مجازی پخش شد!
خیلی بده آدم شعر خودش را به اسم کس دیگه بخونه.ممن ن که شما نوشتید نمی شناسید!


فربد
ساعت15:23---24 بهمن 1391
شعر از الهام مسائلی هست
پاسخ: با سپاس! چنانچه منبع دقیق این شعر (کتاب یا دیوان شاعر نام برده) را بیان بفرمایید بسی موجب امتنان خواهد بود..


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها: شعر فارسیتجاوز
[ شنبه 22 مهر 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

درباره وبلاگ

چه آسان شعر می‌سراییم و از انسانیت و حقوق بشر و صدها واژه‌ی از تداعی افتاده‌ی رنگین دیگر دم می‌زنیم. اما آن سوتر از دیوار بلند غرورمان، فراموشی‌مان و روزمرّه‌گی‌مان شعرها کشتار می‌شوند. انسانیت و حقوق بشر در گنداب‌ها دست و پا می‌زند و قاموسی به حجم تاریخ دور و نزدیک از واژگان زنده؛ گرد فراموشی می‌گیرد. چه ساده فراموش می‌کنیم مرگ «شعر» در جامه‌ی انسان را.. آری.. از شعرستانیم و از شعر بی‌خبر و از نزدیک‌ترین‌ها چه دورترین..
امکانات وب